برو بابا

ایام به کام

عاشقانه ها

 

عزیزم زندگی همیشه بهار نیست

گاهی ابر خزان بر آن سایه می افکند

و دست بی وفایی روزگار با وفا ترین دوستان

را از هم جدا می کند

اگر روزی چنین شد تو نیز به این نوشته بنگر

وبخاطر خاطراتم اشک بریز...؟

زندگی زیباست عشق رویاست محبت تنهاست دوستی از همه والاست

از آن زمانی که هنر دوستی را فهمیدم فقط تو را می بینم

که تکه گاهی از محبت هستیم و من در این میان

چون پرندگان آشیان گم کرده در جستوجوی پناهگاه مطمئن تو را یافتم

دوری ات را نمی توان تحمل کرد ولی چه توان کرد

که رسم روزگار چنین است

 

-----------

 

هرگز تو را فراموش نخواهم کرد

آری
در مرگ آورترین لحظه های انتظار
                

زندگی را در رویاهای خویش دنبال کنم
رد رویاها
 و در امید ها
 

اگر ابرها گریستن را فراموش کنند
               

اگر پرندگان پرواز را فراموش کنن
 

اگر انسانها محرومحبت را فراموش کنن
                

من هرگز تو را فراموش نمی کنم

برای رسیدن به تو سوگندها نوشتم بروی گلبرگ های زیبای گل شقایق

وحال برای رسیدن به جدایی اشکم را با یاد تو می ریزم و عشقم را با یاد

شقایق پرپر می کنم تا فراموش کنم لحظه های با تو بودن را

 

----------

 

روز به خورشید عادت دارد٫ شب به ماه و ستاره ها...
شاخه ها به بهار٫ میوه ها به تابستان...
کشتیها به دریا٫ ماهیها به رود...
پنجره ها به گشوده شدن٫ به کمى هواى تازه...
بادبان افراشته به بادها عادت دارد
ارس به سیلهاى خروشان ...
آئینه به زیبایى...
شانه به گیسو...
انسان غریب به وطن عادت دارد...
کوهها به مِه...
روزها ی جدایی به من....
من به تو....

-----------

 

بی تو چگونه باورم شود
برگهای زرد باغ دوباره سر سبز می شود
ای مسافر همیشگی بی تو من به انتها رسیده ام
از کدام آشنایی
از کدام عشق با تو گفتگو کنم
من به سوگ عاطفه ها نشسته ام
بی هدف به هر طرف کشیده می شوم
به یاد تو عزیز سفر کرده
از چشمم چون اشک سفر کردی بی تو چه کنم

 

------------

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟ . بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند

 

زن‌ ها از مردها چه‌ می‌ خواهند؟



لیست‌اصلی‌:


۱- خوش‌قیافه‌باشه ... ۲- جذاب‌باشه ... ۳- موقعیت‌شغلی‌خوبی داشته باشه ... ۴- شنونده ی‌خوبی‌باشه ... ۵- شوخ‌و بذله‌گو باشه ... ۶- قامت‌برازنده‌ای داشته‌باشه ... ۷- خوش ‌لباس‌باشه ... ۸- قدرشناس‌باشه ... ۹- توی ذهنش‌اندیشه‌های‌شگفت‌آور داشته‌باشه ... ۱۰- عاشق‌خوبی‌باشه و اهل‌خیالپردازی‌باشه ...


لیست‌بازنویسی‌شده‌در
۳۵ سالگی‌:


۱- قیافه ش‌ بد نباشه! (اولویت‌با کسانی‌که‌دچار کچلی‌یا کم‌مویی‌نیستن!) ... ۲- در ماشین‌رو برای‌خانم‌باز کنه و صندلی‌رو برای‌خانم‌از پشت‌میز عقب‌بکشه! ... ۳- به‌قدر کافی‌برای‌خوردن‌یک‌شام‌گرون‌قیمت‌رستوران‌پول‌داشته‌باشه! ... ۴- بیش‌تر از اونچه‌حرف‌می‌زنه ، گوش‌کنه! ... ۵- به‌لطیفه‌های‌خانم‌بخنده! ... ۶- راحت‌بتونه ساکهای‌سنگین‌مواد خوراکی‌رو حمل‌کنه! ... ۷- حداقل‌یه‌کراوات‌داشته‌باشه! ... ۸- در قبال‌خوردن‌یه‌غذای‌خوب‌خونگی‌تشکر کنه! ... ۹- تاریخ‌تولد خانم و سالروز ازدواج‌رو به‌خاطر داشته‌باشه! ... ۱۰- حداقل‌یه‌بار در هفته‌حرفهای‌عاشقانه‌بزنه! ...


لیست‌بازنویسی‌شده‌در
۴۵ سالگی‌:


۱- خیلی‌زشت‌نباشه! ... ۲- قبل‌از اومدن‌خانم ‌، با ماشین‌به‌راه‌نیفته! ... ۳- یه‌کار ثابت‌داشته‌باشه و بتونه حداقل‌یه‌بار در سال‌خرج‌شام‌رستوران‌رو بپردازه! ... ۴- وقتی‌خانم‌حرف‌می‌زنه‌بتونه سرش‌رو تکون‌بده! ... ۵- لطیفه‌های‌کهنه‌و قدیمی‌ رو به‌خاطر داشته‌باشه! ... ۶- به‌قدر کافی‌توانایی‌داشته‌باشه تا بتونه توی جابه‌جا کردن‌مبلمان‌کمک‌کنه! ... ۷- پیراهنی‌بپوشه که‌برآمدگی‌شکمش‌رو بپوشونه! ... ۸- شیشه‌آبلیمویی‌رو که‌نوار اطمینان‌درش‌باز شده ‌، تشخیص‌بده و اون رو نخره! ... ۹- به‌خاطر داشته‌باشه که‌در‌محافظ‌توالت‌فرنگی‌رو قبل‌از خروج‌سر جاش‌بذاره! ... ۱۰- آخر هر هفته‌صورتش‌رو اصلاح‌کنه! ...


... در
۵۵ سالگی


۱- موهای‌گوش‌و بینی‌ش‌رو کوتاه‌کنه! ... ۲- توی اماکن‌عمومی‌خرخر نکنه! ... ۳- خیلی‌زیاد پول‌قرض‌نگیره! ... ۴- وقتی‌خانم‌ابراز محبت‌می‌کنه‌، خوابش نبره! ... ۵- لطیفه‌های‌تکراری‌رو هفته‌ای‌چند بار نگه! ... ۶- ظاهرش‌به‌قدر کافی‌مناسب‌باشد که‌گاهی‌آخر هفته‌ها بشه باهاش به‌پیک‌نیک‌رفت‌و البته حال و حوصله ی بیرون رفتن رو داشته باشه! ... ۷- کمتر جوراب‌لنگه‌به‌لنگه‌بپوشه! ... ۸- در قبال خوردن‌یه‌شام‌حاضری‌تشکر کنه! ... ۹- آدرس و شماره تلفن منزلش رو به‌خاطر داشته‌باشه! ... ۱۰- چند هفته‌یه‌بار توی تعطیلات‌آخر هفته‌صورتش رو اصلاح‌کنه! ...


... در
۶۵ سالگی


۱- از بچه‌های‌کوچیک‌نترسه! ... ۲- به‌خاطر داشته‌باشه که حمام‌خونه‌کجاست‌! ... ۳- برای‌منظم‌و با قاعده‌بودنش ، نیاز به‌خرج‌کردن‌پول‌زیادی‌نباشه! ... ۴- فقط‌ موقع خواب‌آروم‌خرخر کنه! ... ۵- به‌خاطر داشته‌باشه که‌چرا می‌خنده! ... ۶- اونقدر توانایی‌داشته‌باشه که‌بدون‌کمک‌بتونه بایسته! ... ۷- معمولا" بتونه بعضی‌از لباسهاش‌رو بدون‌کمک‌دیگرون‌بپوشه! ... ۸- غذاهای‌سبک‌رو دوست‌داشته‌باشه! ... ۹- به‌یاد بیاره که‌دندونهای‌مصنوعی‌ش‌رو کجا گذاشته‌! ... ۱۰- به‌خاطر داشته‌باشه که‌کی آخر هفته س! ...


... در
۷۵ سالگی


۱- نفس‌بکشه! ... ۲- کنترل ...‌... خودش‌ رو از دست‌نداده‌باشه! ... ۳- همین!

چرت

می دونی اگه خورشید بمیره چی می شه . اونوقت زمین دورتومی گرده . ولی من نمی زارم چون فقط من باید دورت بگردم

 

اگر امروز خواستی و نتوانستی ، که معذوری ... ولی اگر روزی توانستی و نخواستی ، منتظر روزی باش که بخواهی و نتوانی

 

اگه قرار بود لیلی و مجنون به هم میرسیدن که دیگه نه لیلی لیلی بود نه مجنون مجنون عشق واسه رسیدن نیست . عشق حسرت رسیدنه

 

شیشه پنجره را باران شست... از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟! می پرد مرغ نگاهم تا دور ... وای ،باران، باران... پر مرغان نگاهم را شست... سبزی چشم تو، دریای خیال، پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز... مرغ سبز تمنایم را،

 

افسوس که قصه مادربزرگ درست بود همیشه یکی بود و یکی نبود

 

لاک پشت ها هم عاشق میشن ولی تحمل درد عشق براشون راحته چون حداقل عشقشون آروم آروم ترکشون میکن

 

میگن یه ماه تو آسمون یه فرشته رو زمین.عزیزم خسته نمیشی دو شیفت کار می کنی
 


چه زیباست بخاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن ... ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست ...
 


عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی... آن وقت است که دیگر عشق نیست...

 

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

 

گویند غروب جایی است که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم اسمان من کجایی؟

 

خنده از لبهایم گریزد" اگر اشک از چشمهایم گریزد" اگر از گریه دریایی بسازم" اگر از خنده رویایی بسازم" لحظه ای از یاد تو دور نخواهم ماند

 

نقاشی تو را می کشم ولی به جای رنگ قرمز به قلب فلزی ات ضد زنگ می زنم ! تا از آسیب اشک هایم در امان باشد!!!

 

اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره، چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی، اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعی

 

یه روز مادرم منو نفرین کرد و گفت: الهی درد بی درمون بگیری. نفرینش گرفت و عاشق شدم!